محمد طاها

محمد طاها جان تا این لحظه 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

بنام خالق عشق و محبت


مهمونی رفتن جوجو

باسلام به همه دوستان ایام عید و مسافرت داره نزدیک میشه امیدوارم این سال جدید رو خوب شروع کنید و سال خوشی برا همه باشه راستی شهر کاشان مردمان مهمون نوازی هستند و آثار تاریخی زیادی داره و کلوچه های خوشمزه و گلاب که دیگه نگو شهرت جهانی داره اگه تصمیم مسافرت داشتید خوشحال میشیم که به شهر ما هم سفر کنیدراستی میدونستید که در کاشان یه حمام هست که زن و مرد با هم میرن داخل تا نبینید باورتان نمیشه


تاریخ : 14 اسفند 1392 - 05:45 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1564 | موضوع : وبلاگ | 8 نظر

اولین طعم کباب

طاها جونم این روزها خیلی آب از دهننش میره و لثه هاش میخواره دیگه لثه کشم تاثیری نداره ، به گفته مادرم گوشت براش کباب کردیم اولش فکر کردیم که دوست نداره ولی بعد دیدیم که دیگه بیخیال کباب نمیشه و دست بردار نیست و امروز برای اولین بار طعم کباب را چشید.

اینم عکس جدیدش.


تاریخ : 09 اسفند 1392 - 03:27 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1164 | موضوع : وبلاگ | 17 نظر

عسلم

دیگه نمیشه ازت دور بود چون داری یواش یواش شیطونی میکنی و تنهائی رو دوست نداری دیگه اینکه داری یه جائی برای خودت در کنار سفره باز میکنی و همه چیزی رو مزمزه میکنی و همه چیزی میخوری و تا حالا نشده که ناشکری کنی و از غذائی بدت بیاد هر شب باید حداقل نیم ساعت با من پای کامپیوتر بشینی و دوستانت رو وقتی میبینی خنده های قشنگی میکنی و ساکت هستی و به دستهای من نگاه میکنی و بلد شدی با کلید های کیبورد بازی میکنی 

 البببا


تاریخ : 06 اسفند 1392 - 00:15 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1182 | موضوع : وبلاگ | 14 نظر

جیگر دلم

   این هم نتیجه گوش کردن به اهنگهای خاله شادونه که جیگر دلمو به این روز میاندازه خدایا چرا عاشقم کردی ؟ من که نمیتونم تو رو اینجوری ببینم منتظر عکسهای شادت میمونیم


تاریخ : 30 بهمن 1392 - 04:28 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1273 | موضوع : وبلاگ | 17 نظر

کارهای جدید

وقتی بهت میگم زبونت کو فورا زبونتو نشون میدی و از این کارت خنده ات میگیره و تازه گی اینجوری نگاهم میکنی تا بهت بخندم و بوست کنم

 

راستی فکر نکنید خط چشم کشیدم این خدائی هست


تاریخ : 18 بهمن 1392 - 07:04 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1497 | موضوع : وبلاگ | 32 نظر

اولین مسافرت

برای اولین بار در طول زمینی شدنت سه روز پیش به تهران رفتیم و خدا را شکر هیچگونه اذیتی نکردی و برای همه ما جای خوشحالی بود و امیدوار شدیم به اینکه میتونیم تابستان یه مسافرت شمال بریم اخه با سن کم تو خیلی سخته ولی تو یک پایه ثابت ما شدی اخه تا دیر وقت بیداری و هر وقت ما چراغ رو خاموش کنیم میخوابی و حالا هم ثابت کردی که مسافرتو خیلی دوست داری و کسی رو اذیت نمیکنی الهی من به قربون اون چشای قشنگت بشم منتظر عکسهای بعدی باشید


تاریخ : 13 بهمن 1392 - 04:47 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1591 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر

دوستی

 این هم دو تا دوست که نمیدونم به کجا نگاه میکنن ولی هر دو یه وجه مشترک دارن و اونم اینکه با نگاهشون دل رو میبرن

به لطف خدا و دعای دوستان حالم بهتر شده و فقط در نبودن عشقم با دیدن عکسهای این نوه دل ما (من و خانمم ) دلخوشیم و جای خالیش رو احساس میکنیم البته خونه اونها با مافاصله چندانی ندارد ولی طاقت دوریش برامون خیلی سخت است ولی با دیدن اون روح ادم شاد میشه و دلیلی برای غم و قصه نمیگذارد راستی چشم چه نعمت خوبی است که خدا به ما لطف کرده و میتونیم با اون این شاهکار خلقت خدا رو ببینیم خدایا شکر و امیدوارم هیچ خونه ای بدون بچه نباشه که واقعن زندگی چقدر سرد و بی روح میشه بازم خدایا از این نعمت دیدن و داشتن فرشته به این  کوچولوئی شکر امیدوارم بتونیم انطور که لیاقت بندگی تو را داشته باشه تربیت بشه


تاریخ : 06 بهمن 1392 - 06:41 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1167 | موضوع : وبلاگ | 20 نظر

یکی یه دونه

اینم عکس طاهاجونم  اومده عیادت باباییش که چند روزه کمردرد گرفته و توی خونه خوابیده.

از کارهای جدیدشم اینه که هرچی میبینه  مخصوصا خوراکی میخواد تو دهنش کنه و یکسره آب از دهنش میاد و هرچی میخوابونیش سرشو با پاهاشو بلند میکنه و میخواد پاشه فکر کنم از اون دسته بچه هاست که چهار دست و پام نمیخواد بره،یک دفعه میخواد بلند بشه و راه بره.


تاریخ : 01 بهمن 1392 - 21:11 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1202 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر

مهمونی رفتن عزیز دل

مهمونی رفتن عزیز دل


تاریخ : 26 دی 1392 - 09:11 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1600 | موضوع : فتو بلاگ | 7 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی