محمد طاها

محمد طاها جان تا این لحظه 10 سال و 6 ماه و 24 روز سن دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

بنام خالق عشق و محبت


شادی همه ارزومه

دوستان سلام نماز و روزه بزرگترهاتون قبول ،الهی این ماه پر برکت دیرتر تموم بشه و همیشه لبتون خنده باشه

از بس هوا گرمه منم مجبورم مرتب خودمو به اب برسونم چه با لباس چه بی لباس

اینم موتور سواری من با دوستم اخه عاشق موتور سواریم و هر شب باید یه دوری بزنم اصلا ماشین دوست ندارم ولی چه کیفی موتور سواری داره

دوستان من عاشق پوست هندونه هستم اخه ویتامینش توی سفیدی هندونه هست ازش غافل نشید خخخخخخخ


تاریخ : 03 مرداد 1393 - 23:12 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 3709 | موضوع : وبلاگ | 9 نظر

ابراز همدردی

بچه های گلم سلام

با خودم خیلی کلنجار رفتم ولی با دیدن این تصاویر که در اینترنت وجود داره و اخباری که مرتب از

اوضاع و احوال غزه میگن منم دلم درد گرفت و خواستم چند نکته رو یاد آور بشم هر چند

کسی میتونه درک کنه که به مصیبتی گرفتار اومده باشه تا لمس کنه که چی میگذره

ما همه در امنیت کاملی هستیم که مدیون کسانی هستیم که با خون خودشان تثبیت کردن و ما از ان استفاده میکنیم و باید قدر این نعمت الهی رو شکر کنیم دوم نعمت خوشی که در ان هستیم و کمتر احساس میکنیم از وجود این نعمت ، خدایا ما رو از غافلان قرار مده

وقتی شیرین زبانی بچه هامون رو میبینیم وقتی شب با امنیت خاطر هر ساعت بخواهیم میتونیم قدم بزنیم وقتی با بچه هامون به یه رستوران برای خوردن یه پیتزا به راحتی قدم بر میداریم این جای تشکر و قدر دانی از خالق یکتا داره اینکه شب برای بچه هامون لالائی میگیم و با ارامش اونا رو به یه خواب شیرین دعوت میکنیم و نمیتونیم یه زخم کوچک رو روی اونا ببینیم جای سپاس و شکر گزاری داره نه اینکه با کوچکترین ملایمتی سر نا سپاسی داشته باشیم و کفر بگیم البته اینها مال حال کافران هست نه ما که همدلی و عشق رو روی این خاک و آب چشیدیم

بیایئد برای شادی دل کودکان آواره و چشم گریانی که سراغ والدینشون رو میگیرن

صلواتی از ته دل بگیم

الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


تاریخ : 31 تیر 1393 - 07:15 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1091 | موضوع : وبلاگ | 6 نظر

یه خاطره

  دوستان سلام در طی سختی کار و مشغولیات بیرون از خونه وقتی یاد این میافتی که وقتی میری خونه یه وروجکی مثل این میاد تو بغلت و برات بیب بیب میکنه خدائی خستگی معنائی هم داره خدایا به حق این ماه وروجکهای همه رو سلامت در پناه خودت حفظ کن به نظر شما خوشبختی یعنی چی ؟ 

ایا از صبح تا شب که زحمت میکشیم برای چیست ؟ و چه کسی ؟ آیا نباید لذت برد و تماشا کنی که چه جوری دور و برت خوشن و این رو باید مدیون رحمت الهی دونست و غیر از لطف خدا چیز دیگری نیست 

 

منظور من یه خاطره از امروز است در یک جمعی که خودمونی بود و دوستانه یه نفر که صاحب یه شرکت قالی بافی بود و چندین کارگر داشت ضمن اون حدودا 10 تا جرثقیل داره و حسابی وضعش خوبه وارد جمع ما شد و گفت حاجی از زندگی چیزی نفهمیدم و خسته شدم من لبخند معنی داری زدم گفت لبخد نزن ما که پولداریم به حساب شما ما بوی اونو میکشیم به خدا این لبخند تو رو من نمیتونم بزنم چون همش درگیرم از صیح تا شب داریم میدویم و به جائی نمیرسیم گفتم خوب با زن و بچه ات برو یه سفر انتالیا یا دبی گفت سیر از دل گشنه خبر نداره الان 5 ساله از نوبت مکه ام میگزره و نتونستم برم  همش کار و کار گفتم خوب این همه پول رو میخواهی چکار کنی کی لذتش رو میبری گفت چند میلیارد هم پوله گفتم نه والا بیا بهت قرضم میدم .................... خدایا به این روزی که قسمتمان کردی شکر و صد هزار مرتبه شکر اگه یک ماه حقوق نگیریم زندگیمون لنگه و الحمدالله بهترین لذت رو میبریم و مسافرتمان در سال کم نمیشه و همه کار میکنیم و شب با خیال راحت سرمان رو زمین میگذاریم که به احدی جز خدا بدهی نداریم و ناشکری اصلا نمیکنیم  با دیدن یه لبخند بچه هامون یا نوه مون خدا بهمون عرش رو داده خوب اینم خاطره امروز که میخواستم بگم و اینکه خدایا اگه روزی لقمه اشکال دار میخواد تو زندگیمون بیاد اون روز نباشیم بهتره و روزی با عرق جبین رو به اون میلیارد ترجیح میدیم 


تاریخ : 18 تیر 1393 - 07:32 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1013 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر

روز های خوش

این هم عکس بعد از حمام که جوجوی من خوردنی میشه 

این هم دست مزد بابائی که بعد حمام باید موهاشو بکشه و بخنده 

خدایا این روزها با کوچکترین حرکات بچه هامون شاد میشیم و با کوچکترین ناراحتی غم عالم بدلمون میشینه ولی از این که سلامت هستیم فراموش میکنیم و جا داره به خاطر این نعمت خدا رو هزاران بار شکر کنیم و از تمام نعمت هایش تشکر کنیم و یادمان باشد خدا خیلی دوستمان داره 


تاریخ : 15 تیر 1393 - 03:47 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1171 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر

تبریک ماه رمضان

سلام دوستان این ماه مهمونی خدا رو به همه تبریک میگم

چند مدتی بود که مشگل اینترنت داشتم خدا رو شکر فعلا بر طرف شد

از کارهای محمد طاها اینکه بعد از بیرون اومدن اولین دندون پائین دومی ان هم در بالای فک در اومد و حالا سومی هم داره به سلامتی بیرون میاد و دیگه اینکه شیطونیهاش داره شروع میشه چون به راحتی میتونه بلند بشه و چند دقیقه روی دو پای خودش بدون حرکت بایستد

 

با ارزوی اینکه همه نی نی ها بتونن یه روزی روی پای خودشان بایستند و شادی و شعف رو در چشمان پدر و مادرشون شاهد باشیم صلوات


تاریخ : 13 تیر 1393 - 23:42 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1165 | موضوع : وبلاگ | 10 نظر

روز مبارک

سلام به دوستای گلم : 

الهی به حق این شب مبارک و عزیز همه نی نی هاتون سالم و سلامت باشن و آقامون امام حسین پشت و پناه و یاورشون باشه و دل بابا ها و مامانها شاد و سلامتی باشه 

عیدی ما یه نوه دختر دیگه شده که امشب خبرش رسید البته جنسیتش امشب معلوم شده 

الهی اونهائی که نی نی میخوان به کرمت لطف کن و اونهائی که دارن سلامت و خوب و صالح و امام حسینی باشن این هم چند تا عکس از مهمونی رفتن طاهای گلم که نوه ارشد هست 


تاریخ : 12 خرداد 1393 - 08:10 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1548 | موضوع : وبلاگ | 33 نظر

اومدن زوار

با سلام خدمت همه دوستان دیروز مامانیم اومد الهی دل همه خوش باشه من که با دیدن اونها خیلی شاد شدم خوشا به حال کسانی که از طرف خود آقا دعوت میشن چون خوب بلده چطور پذیرائی کنه آخه روز اولی که به نجف رسیدن میبرنشون سالن پذیرائی حضرت علی و ناهاری میخورن که در مدت عمرشون نخورده بودن میگن یه طعم و لذتی داشت که تا حالا نخورده بودن یک روزم کاظمین بودن که به علت انتخابات و مسائل امنیتی زود میبرنشون کربلا و عصر همان روز میشنون که بمب گذاری کرده بودن البته ما چون روزی دو دفعه در تماس بودیم خیالمون راحت بود در کربلا مسئول حرم امام حسین به استقبالشون میاد چون این عده قالی باف آقا بودن و به آنها مژده میدن که یک روز مهمان خانه حضرت عیاس و یک روز هم مهمان امام حسین هستند در ضمن برای اولین بار در طول این سالیان هیچ خانمی رو به سردابه حضرت ابوالفظل راه نمیدادن ولی این سعادت برای اولین بار نصیب اونها میشه و به راحتی در سردابه حضرت میرن و زیارت میکنن آخه اونجا هم قبر حضرت رو میبینن و آبی که به دور قبر آن حضرت میگردد و التماس میکند خوش به سعادتشان دارم این مطالب رو با اشگ چشمام مینویسم چون هر کی رفته میدونه چی میگم البته جسارت نباشه

مسجد کوفه مسجد سهله قبر حضرت مسلم که تمام قالیهاشو از شرکتی که خاله مامانم کارمیکرده فرش کرده بودن مسجد حنانه و و و واقعا جای عاشق ها خالی بوده 

حسابی این چند روز رو مشغول زیارت و دعا و خصوصا برای نی نی ها چون مرتب پشت تلفن سفارش میکردیم و دراین مدت خیلی کم میخوابیدن چون از وقتی اومدن کمبود آن رو میتونیم ببینیم

از همه چیز که بگذریم سخن سوغاتی خوشتر است مامانیم برای من از همه بیشتر سوغاتی اورده البته این ها رو هر وقت از حرم برمیگشتن میخریدن و وقت برای سوغاتی نمیگذاشتن باشه منم سال دیگه با بابائی میریم مکه و اگه زنده باشیم و سالم پاساژ ها رو زیر و رو میکنیم و تلافیش رو در میاریم


تاریخ : 08 خرداد 1393 - 02:24 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1189 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر

هر سلامی یه علیک داره

میخواستم کربلا رفتن مامانی رو بگم : یه کارگاه قالی بافی در کاشان هست که کسانی که مایلن برای آقا امام حسین قالی ببافن اونجا میرن یه عده ای مزد میگیرن و عده ای افتخاری برای آقا میبافن مامانی من چند روز افتخاری رفت ولی به علت مشغله زیاد دیگه نتونست بره ولی دو تا از خاله های مامانی مرتب برای آقا افتخاری از ساعت 3 تا 9 شب کار میکردن تا اینکه قبل از عید از طرف آستان مقدس کربلا برای دیدن اومده بودن و گفتن از کلیه نفراتی که زحمت کشیدن به خرج خود آستان آقا مجانی برن کربلا

هر نفری که کار کرده یه نفر هم میتونه همراه داشته باشه فقط از خانواده خودش مثلا با شوهر یا دختر یا پسر یا پدر و مادر

مامانی منم همراه خواهرش شد و مادرشون هم همراه اون یکی دیگه از دختراش

یک از خواهر مامانی که مدیر فروش یکی از کارخانه های قالی بوده یک مشتری عراقی داشتن که اونم قبل از عید دعوتشون میکنن وایشون هم هماهنگ کرده تا با خواهر هاش و مادرشون برن روز اولی که رسیدن به نجف مهمون حضرت علی بودن و در مهمانسرای آقا ناهار خوردن دیروز که شب جمعه بوده ناهار مهمان آقا امام حسین بودن و در مهمون سرا ازشون پذیرائی کردن همینقدر بگم هر کی هر کاری برای این خانواده بکنه بی جواب نمیمونه تلفنی به مامانی گفتم برای همه نی نی ها دعا کنه و بابائی هم برای مامان فاران روضه ام البنین نذر کرده بود که اونم به خاله مامانم واگذار کرد آخه اون روضه خوب میخونه اونم تو حرم آقا ابولفظل .

هر کجا که رفتن از طرف آستان پذیرائی میشدن و امروز جمعه هم میخواستن برن سردابه امام حسین خوش به حالشون شما رو به خدا برای منم دعا کنید دلم خیلی گرفته بقیش باشه برای وقتی اومدن دقیقتر میگم 


تاریخ : 03 خرداد 1393 - 03:35 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1208 | موضوع : وبلاگ | 11 نظر

جدید جدید جدید

امده شدن برای رفتن به مهمونی 

 

اینم طاها و پریا دختر خاله مامانش حالا ناز کردن طاها رو ببینید الهی قربونش برم 

اینم یه نمونه کمک کردن و شیطونی آقا طاها که این روزها شروع شده یک نفر باید از صبح تا شب مراقبش باشه 

 

و  خبر تازه اینکه به امید خدا و دعای مامانهای دوستام که برای بیرون اومدن مرواریدهام دعا کردن دیروز اولین مروارید به سلامتی بیرون اومد و همه رو خوشحال کردم 

از اینکه دیر عکس گذاشتم چند دلیل داشت اول اینکه مامانی محمد طاهای گلم مسافر کربلا بودن و اونم یه خاطره جالبی داره که بعدا میگم چون فردا مهمان سفره خونه حضرت علی ( ع ) هستند  دوم اینکه میخواستم عکسهای اتلیه اش را بگیرم که حاضر نشده بود 

سوم اینکه میخواستیم مصادف با بیرون اومدن دندونهای طاها باشه که دیر بیرون اومد 


تاریخ : 30 اردیبهشت 1393 - 06:12 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1411 | موضوع : وبلاگ | 18 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی