محمد طاها

محمد طاها جان تا این لحظه 10 سال و 6 ماه و 25 روز سن دارد

جیگر دلم

   این هم نتیجه گوش کردن به اهنگهای خاله شادونه که جیگر دلمو به این روز میاندازه خدایا چرا عاشقم کردی ؟ من که نمیتونم تو رو اینجوری ببینم منتظر عکسهای شادت میمونیم


تاریخ : 30 بهمن 1392 - 04:28 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1263 | موضوع : وبلاگ | 17 نظر

کارهای جدید

وقتی بهت میگم زبونت کو فورا زبونتو نشون میدی و از این کارت خنده ات میگیره و تازه گی اینجوری نگاهم میکنی تا بهت بخندم و بوست کنم

 

راستی فکر نکنید خط چشم کشیدم این خدائی هست


تاریخ : 18 بهمن 1392 - 07:04 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1479 | موضوع : وبلاگ | 32 نظر

اولین مسافرت

برای اولین بار در طول زمینی شدنت سه روز پیش به تهران رفتیم و خدا را شکر هیچگونه اذیتی نکردی و برای همه ما جای خوشحالی بود و امیدوار شدیم به اینکه میتونیم تابستان یه مسافرت شمال بریم اخه با سن کم تو خیلی سخته ولی تو یک پایه ثابت ما شدی اخه تا دیر وقت بیداری و هر وقت ما چراغ رو خاموش کنیم میخوابی و حالا هم ثابت کردی که مسافرتو خیلی دوست داری و کسی رو اذیت نمیکنی الهی من به قربون اون چشای قشنگت بشم منتظر عکسهای بعدی باشید


تاریخ : 13 بهمن 1392 - 04:47 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1570 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر

دوستی

 این هم دو تا دوست که نمیدونم به کجا نگاه میکنن ولی هر دو یه وجه مشترک دارن و اونم اینکه با نگاهشون دل رو میبرن

به لطف خدا و دعای دوستان حالم بهتر شده و فقط در نبودن عشقم با دیدن عکسهای این نوه دل ما (من و خانمم ) دلخوشیم و جای خالیش رو احساس میکنیم البته خونه اونها با مافاصله چندانی ندارد ولی طاقت دوریش برامون خیلی سخت است ولی با دیدن اون روح ادم شاد میشه و دلیلی برای غم و قصه نمیگذارد راستی چشم چه نعمت خوبی است که خدا به ما لطف کرده و میتونیم با اون این شاهکار خلقت خدا رو ببینیم خدایا شکر و امیدوارم هیچ خونه ای بدون بچه نباشه که واقعن زندگی چقدر سرد و بی روح میشه بازم خدایا از این نعمت دیدن و داشتن فرشته به این  کوچولوئی شکر امیدوارم بتونیم انطور که لیاقت بندگی تو را داشته باشه تربیت بشه


تاریخ : 06 بهمن 1392 - 06:41 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1153 | موضوع : وبلاگ | 20 نظر

یکی یه دونه

اینم عکس طاهاجونم  اومده عیادت باباییش که چند روزه کمردرد گرفته و توی خونه خوابیده.

از کارهای جدیدشم اینه که هرچی میبینه  مخصوصا خوراکی میخواد تو دهنش کنه و یکسره آب از دهنش میاد و هرچی میخوابونیش سرشو با پاهاشو بلند میکنه و میخواد پاشه فکر کنم از اون دسته بچه هاست که چهار دست و پام نمیخواد بره،یک دفعه میخواد بلند بشه و راه بره.


تاریخ : 01 بهمن 1392 - 21:11 | توسط : بابائی طاها | بازدید : 1189 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی